نه
خواستم عشق را معنی کنم ...؟ به نزدیک قفس کناره پنجره رفتم . آن را باز کردم تا آن پرنده زیبا آزاد
گردد. ولی آن هنگام که ان پرنده به سوی آسمان پر گشود معصومانه به زمین افتاد ! به قفس
نگریستم .نه.....!نه.....! آن پرنده بالهایش را درون قفس جا گذارده بود ! آری....! آن پرنده به قفس عادت
کرده بود . آخر آن پرنده زیبا به میله های آهنی قفس دلباخته بود . حالا دیگر معنی عشق را یافتم
گردد. ولی آن هنگام که ان پرنده به سوی آسمان پر گشود معصومانه به زمین افتاد ! به قفس
نگریستم .نه.....!نه.....! آن پرنده بالهایش را درون قفس جا گذارده بود ! آری....! آن پرنده به قفس عادت
کرده بود . آخر آن پرنده زیبا به میله های آهنی قفس دلباخته بود . حالا دیگر معنی عشق را یافتم